خطا در بارگذاری تصویر
یادداشتهای اسدالله علم: سر ناهار من پهلوی دست علیا حضرت شهبانو نشسته بودم و دست راست ایشان هیوم نشسته بود، چون مهمان بود. عليا حضرت یواشکی به من شکایت کردند که بیچاره پیر شده و هنگام صحبت مخصوصاً وقتی که شراب میخورد به صورت من تف می پراند! عرض کردم چاره نیست باید تحمل فرمائید.